خانم ژیلا صادقی، آقای عطاران و دیگر رفقا، بدجوری باختید

خانم ژیلا صادقی، آقای عطاران و دیگر رفقا، بدجوری باختید

آفتاب نیوز :

به قول شهیار قنبری در ترانه ای که فرهاد می خواند: شنبه روز بدی بود، روز بی حوصله گی/ وقت خوبی که می شد غزلی تازه بگی. تازه جمعه هم روز خوبی نبود. حرف تازه ای نداشت. هر چی بود، پیشتر از این ها گفته بود. این هم روایت سال 1402 ماست. سالی که برایمان جز دلتنگی و فشار و خبر های تلخ نداشت.

گرچه آن وسط ها ممکن بود حوادث خوشحال کننده کوچکی هم باشد، اما این سال هم در حالی به پایان رسید که مثل سال های قبلترش حرف تازه ای نداشت و مشکلات اقتصادی و آب و هوا و هرچه که فکرش را بکنیم، اگر از سال های قبلش بدتر نبود که بهتر هم نبود. اما آدمی به امید زنده است و چراغش زندگی اش به امید فردا روشن است. ما هم دل مان روشن است که بالاخره عروسی به کوچه ما هم خواهد رسید و اوضاع بر این منوال نخواهد ماند. حتما روزی، اگر نه همین فردا، اوضاع جیب و سفره مان بهتر خواهد شد.

اما این روضه را چرا خواندم، در این سال بد و سال باد، اگر عده ای بودند که به نان و نوایی رسیدند و موفقیتی کسب کردند و خوشحال بودند، خیلی ها به زمین گرم خوردند. از این خیلی ها بعضی هایشان مشهورتر و توی چشم تر بودند. همه زمین خوردن و سقوط شان را دیدند. با اجازه شما می خواهیم چند تایشان را با هم مرور کنیم. یک جور نشانه سازی برای سال 1402. بازنده های این سال. از اسب افتاده ها.

محمدباقر قالیباف

بعید است اگر از خودش هم بپرسید، حرف دیگری بزند. احتمالا سال 1402 برای او یکی از بدترین سال های عمر بوده است. حتی سخت تر از سال هایی که در انتخابات ریاست جمهوری شکست می خورد و غمگین به خانه برمی گشت. سال 1402 یک جور هایی تشت او از بام افتاد. از پرونده هایی که علیه ش منتشر می کردند. از شمشیر از رو بسته رایفی پور و اصولگرایان تندخوی جوان. از ماجرای مهاجرت پسرش که درست چند روز مانده به انتخابات، مثل آسی برنده زمین زدند و ضربه ای کاری بود. این که قالیباف با وجود رد صلاحیت و از میدان به در شدن بخش بزرگی از رقبا، در رقابت درون گروهی با اصولگرایان هم نفر اول راه یافتگان به مجلس از تهران نشود و پایین تر از امیرحسین ثابتی و حمید رسایی بایستد، به قول امروزی ها خیلی افت لاتی داشت. لیست او برای سراسر کشور هم توفیقی به دست نباورد تا از حالا صندلی ریاستش در مجلس شل شده باشد.

امسال سال سقوط و افول دکتر، سردار، کاپیتان بود. باید دید دی آینده می تواند دوباره جایگاهش را به دست آورد یا 1402 استارت به حاشیه رفتن تدریجی او در سپهر سیاسی ایران خواهد بود.

رضا عطاران

عطاران سال های زیادی را در اوج بوده و به همین خاطر، همین که آن بالا نباشد، برایش عجیب است. اگرچه این سال ها دور دست پژمان جمشیدی و بهرام افشاری و اینهاست. اما عطاران در سال 1402 هم با سریال «دفترچه یادداشت» و هم با فیلم «روشن» نشان داد که درخشش سابق را ندارد. سریال بسیار بد دفترچه یادداشت و یک کاراکتر تکراری در فیلم روح الله حجازی برای عطاران می تواند پایان یک دوره باشد. زمانه ای که مردم دیگر با دیدنش ناگهان نمی زنند زیر خنده.

علیرضا بیرانوند

بعضی ها را باید خیلی مدیریت کرد تا به خودشان صدمه نزنند. علیرضا بیرانوند از آن هایی است که شاید نیاز به چند تا مدیر برنامه و مشاور و اتاق فکر داشته باشد. یکی از بهترین گلر های تاریخ ایران – و به زعم برخی، بهترین گلر-، آمادگی کاملی دارد برای این که خودش را از چشم ها بیاندازد. با کار ها و حرف هایش. او امسال با اظهارنظرها، کری خواندن ها و با بازی های رسانه ای اش بخش بزرگی از آبرو و اعتبارش را به حراج گذاشت. اول فصل برای تمدید با پرسپولیس چنان بازی زشتی را راه انداخت که هم هواداران تیم رقیب حالشان به هم خورد و هم قرمز ها شاکی شدند. تیم ایران هم در آسیا نتیجه نگرفت تا او نتواند با پنالتی گرفتن هایش افتخار بزرگی کسب کند. در بازی های زمستانی پرسپولیس هم چند گاف تاریخ ساز داد که از یاد ها نخواهد رفت. یکی باید به او بگوید اعتماد به نفسش را قفل کند و بگذارد در صندوق و مثل یک دروازه بان حرفه ای دقیقه به دقیقه برای تیمش و برای دروازه اش بجنگد. یکی باید با او من تو من کند تا بیشتر از این به خودش آسیب نزند.

ژیلا صادقی

خانم صادقی البته استعدادش را دارد. استعداد این را دارد که همین الان با خواندن این مطلب دست به اقدامی انتحاری بزند و بیاید هیاهو به پا کند و برای خودش دردسری دیگر و کلی انتقاد دیگر بخرد. خانم صادقی به شدت به دیده شدن و شهرت و محبوبیت علاقه دارد و احتمالا رفقایی که دارد اهل این نیستند که به او بگویند کمی کمتر «باشد». شاید رویشان نمی شود بگویند. شاید هم دوستانی انتخاب کرده که فقط از او تعریف کنند. ژیلا صادقی امسال نه فقط با برگشت به برنامه زنده صبحگاهی سیما، نه فقط با لباس هشلهف و بی ربطش، بلکه با رفتار ها و ورجه وورجه هایش کاری کرد که همه یادشان برود، او یک روز جزو مجریان مسلط و قابل تامل سیما بوده. ابراز دلسوزی برای تتلو، گفتن این که کاش به چند سال قبل برمی گشتیم و بعد تکذیب حرف ها و حمله به روحانی… خانم صادقی باور کنید راه را دارید عوضی می روید. همین که برای سال تحویل به حامد سلطانی و المیرا شریفی مقدم و پدرام کریمی اجرا می دهند و به شما نمی دهند، یعنی اینور و آنور پریدن هایتان، حتی برای سیمای بدون بیننده و مستاصل هم خیلی جذاب نیست. خود دانید.

تتلو

امیرحسین مقصودلو قشنگ از آن مثال های عرش به فرش است. کسی که تا چند ماه قبل در استانبول امپراتوری خودش را داشت و خدا را بنده نبود و به هر کس که می خواست می تاخت و هر چه می خواست می گفت و می کرد، حالا گوشه زندان، دیدن دارد. باید از مشتریان کنسرت ها و هواداران اغلب نوجوانش پرسید «چطوری تتلیتی»؟ تتلو که هیچ حد و مرزی برای خودش قایل نبود و حریم اخلاقی نماند که زیر پا نگذاشته باشد، فکر می کرد با چند تا جمله که ارزشی های داخلی خوششان بیاید و با سابقه عکس انداختن با رییسی و ترانه خواندن برای انرژی هسته ای روی ناو جنگی و همنشینی با رسایی و اصولگرا ها برای خودش حصار امنی درست کرده و توپ تکانش نخواهد داد. اما خیاط بالاخره در کوزه افتاد. هرچند که همین سابقه مطمینا او را از مجازات های بسیار سنگین نجات خواهد داد و اگر مدتی بعد با اظهار ندامت بیرون بیاید هم متعجی نمی شویم، اما تا همین جا هم شاخش شکسته. باید از هم بندانش پرسید او با تتو های عجیب و غریبش، در زندان هم همانقدر کول و باحال هست و برای بقیه می خواند یا فقط با گند دماغی هایش دیگران را آزار می دهد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خانم ژیلا صادقی، آقای عطاران و دیگر رفقا، بدجوری باختید" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خانم ژیلا صادقی، آقای عطاران و دیگر رفقا، بدجوری باختید"، کلیک کنید.